انگار کسی در این متروکه پا نمی گذارد، جز
۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه
ترس
ترسی خواستنی
ترسی غریب و مشترک
و برای همین دلپذیر
ترسی انگار بی انتها
ترسی انگار مکرر
ترسی انگار شکست ناپذیر
ترسی خسته کننده
ترس از رویارویی
ترس از نوشتن این جملات رسوا کننده
ترس از آشکارگی، همراه با اشتیاق
تمایل مریض به رازآلودگی
ترس از
دل به دریا زدن
در نقطه ای بی کران
تاریخی، در تاریخ خودمان
وحشتناک
و شاید شرم آور
وقتی شکستن همزمان است
وقتی صداقت در چشمها بی اعتنا به ترس ما خیلی
وقت است که جاری است
ترس
تردید
هر دو خائنند به ما
امان از این ترس شکست ناپذیر
امان از این ترس که خوب می داند کی باید حمله
کند
این لحظه خواستنی فرا نمی رسد
حتی در دور دست
فرا می رساندن می خواهد، آن گاه شاید بی گاه
فرا می رسانیمش
با پذیرش شجاعانه خائنان
بیا با هم، خائنان را شکست بدهیم
بیا با هم ثابت کنیم که دروغ می گویند
ترس و تردید هنوز هم با منند
در نگارش این جملات نسنجیده
در به باد سپردن بیپروا و شتاب زده آنها
در دیداری دیگر
و شاید دیداری دیگرتر
منتظر فرمان حمله تو ااام!!!
تا همزمان غافلگیرشان کنیم
تا...
اشتراک در:
پستها (Atom)