پس از چهار سال ازآن صبحی که از پلکان شمالی به بهشت موعود هنرهای زیبا قدم گذاشتم.
پس از چهار سال از مستغرق شدن در دنیای طراحی
پس از چهار سال این یه چیز را فهمیدم که طراحی صنعتی یعنی کشف نیاز، ساختن محصولی برای رفع آن نیاز، و نیازمند ساختن ابدی بشر به آن محصول
پس از چهار سال فهمیدم: بزرگترین افتخار یک طراح این است که افرادی بیشتری،بیشتراحساس بدبختی کنند، که ندارند آن چیزی را که او طراحی کرده.
پس از چهار سال فهمیدم: طراحی صنعتی یعنی ساختن قالب برای قالبگیری بشر، مرگ فردیت، مرگ خلاقیت، مرگ آرزوی پرواز!
پس از چهار سال فهمیدم: طراحی صنعتی یعنی پوچ تر کردن زندگی، وابسته تر کردن بشر!
پس از چهار سال فهمیدم: طراحی صنعتی چیزی بیشتر از یک کمدی سطحی نیست! و بیش از هر چیز از این حرفه بیزارم!
پس از چهار سال از لطافت بشر در شگفتم که چرا دست بلند نمی کند به خفه کردن کسی که در نطفه خفه کرد آرزو هایش را! موهبت تجسم رویاهایش را از او گرفت.
پس از چهار سال از خودم خجالت می کشم که پر پرواز را از بشر گرفتم به او عینکی دادم تا بدون زحمت و بال زدن پرواز را تجربه کند و او روزها و سالهاست که در صف خرید این عینک می ایستد که این عنیک را امتحان کند و کاملا فراموش کرده می توانست واقعا پرواز کند، خودش با بالهایش، خودش تنهایی!
پس از چهار سال وقتی در حیاط دانشگاه همکلاسی قدیمی ات را می بینی، نفس ها تنگ سرها در گریبان است.
پس از چهار سال هنوز هم وقتی از پلکان شمالی وارد بهشت هنرهای زیبا می شوم علامت سوال بزرگ سنگی وسط چمن همانجا به قدرت خود باقی است.
لازم به ذکر است شاعر در نظر دارد پس از اتمام کارشناسی ارشد شعر پس از شش انشاالله پس از دریافت دکترا سال پس از سیزده سال را منتشر نماید.